فرمان را چرخاند.‌ ماشین به سمت دانشجو پیچید. حواسش اینجا نبود و  چشم دوخته بود به ماشین های رو به رو. سعی می‌کرد با صدای یاس هم خوانی کند.‌ احساس کردم‌ الان درست همان وقتی است که دنبالش می گشتم. وقتی که کمتر نگاهمان به هم‌می افتد و می شود فوری سر و ته حرفم را به هم بدوزم و با شروع بحثی دیگر یادم برود که چه جور حرفی بینمان رد و بدل شده است. 

_صادق یک چیزی می خوام بهت بگم، اگر یک روز عاشق شدی هیچ وقت فکر نکن اولین و آخرین دفعس و تموم شده.‌عشق ممکنه برای یک آدم بارها اتفاق بیفته و ممکنه آخرین بار خیلی شیرین تر و واقعی تر از اولی باش.

_ نه خدا رو شکر هنوز به هیچ کس حس خاصی ندارم

_خدا رو شکر .

گاهی فکر می‌کنم اگر صادق عاشق بشود، اگر هیچ کس را نداشته باشد اگر شب ها زیر لحاف گریه کند و هیچ کداممان صدایش را نشنویم، آن وقت دیگر دنیا تمام زیبایی هایش را از دست خواهد داد. گاهی فکر می کنم کاش پسر به دنیا آمده بودم، آن وقت لابد اگر روزی برادرم عاشق می شد، بیشتر به دردش می خوردم.

کاش به خاطر برادرم، پسر به دنیا آمده بودم.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

متا فیزیک گل آرایی درب اتوماتيک سايبان برقي کنکوربازها عکاس شو رستوران نیاوران دفتر مرکزی وکلا ، داوران و کارشناسان حقوقی معتمد دو دوست برای همیشه تعمیرات و ریمپ تخصصی ایسیو ECU کامپیوتر خودرو در محل